رمان خارجی

کشتی‌گیری که چاق نمی‌شد

(Le sumo qui ne pas grossir)

از آنجایی که من لاغر و دراز و بی‌حال و وارفته بودم، وقتی که شومینتسو از جلویم رد می‌شد، فریاد می‌کشید: من یم مرد تنومند رو تو وجود تو می‌بینیم. کفری‌کننده بود! من از روبه‌رو مثل پوست خشک‌شده یک شاه‌ماهی بودم که بر روی یک چوب کبریت قرار گرفته بود؛ از نیم‌رخ... کسی نمی‌توانست از نیم‌رخ مرا ببیند، من تنها از دو بعد قابل رویت بودم، نه از سه بعد، مثل یک تصویر فاقد برجستگی.

باغ نو
9789647425438
۱۳۸۸
۸۰ صفحه
۱۲۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
فردریک یا تاتر بولوار
فردریک یا تاتر بولوار در تاتر بولوار هستیم. تاتری که صحنه زندگی را تصویر می‌کند. در آن‌جا عشق، کینه و دسیسه انسان‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهد. اریک امانوئل اشمیت در این نمایش‌نامه از زندگی بازیگر بنام رمانتیک، فردریک لومتر الهام گرفته است. بازیگری که از هیچ چیز پروا ندارد به جز عشق و آن‌گاه که دل در گرو مهر زن جوان مرموزی می‌نهد، باید ...
وقتی اثر هنری بودم
وقتی اثر هنری بودم او قربانی شده. بهتر بگویم، قربانی خطابه‌های عصر ما. به ما می‌فهمانند که ظاهر مهم است. پیشنهاد می‌کنند که چیزهای زیادی خریداری کنیم. اجناس جدید بازار را بخریم. باید ظاهرمان، لباس‌هایمان، غذاهایی که می‌خوریم، آرایشی که می‌کنیم، وسایل، اتومبیل، لوازم زیبایی، لوازم سلامتی، و موقعیت اجتماعی ما مناسب باشد. باید به سرزمین‌های دور سفر کنیم. عمل‌های جراحی انجام بدهیم. آدام ...
سگ
سگ وقتی به او نزدیک شدم و بیش از یک متر از او فاصله نداشتم زوزه‌ای تیز سر داد و می‌کوشید که پوزه‌اش را از لای سیم‌های خاردار به من برساند. من به سمت او خم شده بودم و گرمی نفس و رطوبت نوک پوزه‌اش را بر کف دستم حس می‌کردم. دستم را می‌بوسید. آن‌وقت نوبت من بود که با او ...
سوموکاری که نمی‌توانست تنومند شود
سوموکاری که نمی‌توانست تنومند شود از آنجایی که من لاغر و دراز و بی‌حال و وارفته بودم، وقتی که شومینتسو از جلویم رد می‌شد، فریاد می‌کشید: من یم مرد تنومند رو تو وجود تو می‌بینیم. کفری‌کننده بود! من از روبه‌رو مثل پوست خشک‌شده یک شاه‌ماهی بودم که بر روی یک چوب کبریت قرار گرفته بود؛ از نیم‌رخ... کسی نمی‌توانست از نیم‌رخ مرا ببیند، من تنها از دو ...
سومویی که نمی‌توانست گنده شود
سومویی که نمی‌توانست گنده شود در سمت وارونه ابرها، همیشه آسمانی هست. این پندی است از تفکر ذن که شومینتسوی پیر، در این آخرین رمان اریک امانوئل اشمیت، تلاش می‌کند تا به یون نوجوان بفهماند، پسرکی از بچه‌های خیابان در توکیو، پسرکی که از تمامی دنیا نفرت دارد. این جمله امیدوار کننده به نوعی در همه آثار مربوط به دوره نادیدنی‌ها از اشمیت جا دارد. ...
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها