بریده‌هایی از رمان دختری در قطار

نوشته پائولا هاوکینز

وجود زن دیگه‌ای تو زندگی‌ت یه تحریک جنسی بزرگه؛ هیچ‌جوری نمی‌شه اینو انکارش کرد. تو اون کسی هستی که مرد در برابرت هیچ‌کاری نمی‌تونه بکنه جز این‌که به همسرش خیانت کنه، حتا اگه عاشقش باشه. این دقیقاً نشون می‌ده که تو چقدر غیرقابل‌مقاومتی، چقدر مردا در مقابلت ناتوان‌ان. دختری در قطار پائولا هاوکینز
کی می‌گه تو این راهی که درست حالا در پیش گرفتم، مدام حس پایان بهم دست نمی‌ده؟ بدون امنیت، با خودخوری؟ شاید من بخوام دوباره شروع کنم و دوباره و بالاخره بازم به انتها برسم، با این اقرار قدیمی که هیچ جایی برا رفتن نیست. شاید. شاید نه. شاید باید خطر کرد. نباید؟ دختری در قطار پائولا هاوکینز
چیزی در نازایی هست که تورو مجبور می‌کنه ازش دوری کنی. به‌خصوص وقتی که توی سی‌سالگی هستی. دوستات بچه‌دار شده‌ن، دوستای دوستات بچه دارن، همه‌جا خبر از بارداری و تولده و همه‌جا اولین جشن تولد بچه‌ها برگزار می‌شه. دختری در قطار پائولا هاوکینز