arghavan_8110

arghavan_8110

بقول براهنی؛ منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟!

آخرین فعالیت‌ها


  • مرگ نور
    از مرگ نور :

    18ژوئیه 1978 هر یک از ما آهنگ رنج کشیدن خودش را دارد. (...)

  • شب‌های روشن
    از شب‌های روشن :

    آدم رویایی خاکستر رویاهای گذشته اش را بی خودی پس می‌زند ، به این امید که در میانشان حداقل جرقهء کوچکی پیدا کرده و فوتش کند تا دوباره جان بگیرند. تا این آتش احیا شده قلب سرمازدهء او را گرم کند و همهء آنهایی که برایش عزیز بودند ، برگردند (...)

  • سمفونی مردگان
    از سمفونی مردگان :

    گفت: سرم بازار مسگرهاست. دستش را روی سینه اش گذاشت گفت: چیزی اینجا مانده ، درست اینجایم ایستاده که هی حالم را خرابتر میکند. (...)