در هفته‌های گذشته بارها این سوال را از خود پرسیده‌ام. اگر می‌دانستم که یک‌دفعه به طور ناگهانی مرا از زندگی بیرون می‌کشند آن هم در اوج خوشبختی، آیا باز هم زندگی در کره‌ی زمین را انتخاب می‌کردم؟ ما فقط یک بار به این دنیا می‌آییم و در این ماجرای بزرگ قرار می‌گیریم. بعد کلاغه به خانه‌اش نمی‌رسد ولی قصه‌ی ما به سر می‌رسد. نه، به راستی نمی‌دانم که چه تصمیمی می‌گرفتم. به گمانم این شرایط و پیشنهاد شرکت در این ماجرای بزرگ را رد می‌کردم.