عجیب است که شانه‌های آدم، این‌همه تنها و درمانده شود. آخر سر مثل این‌که مال تو نیستند، احساس می‌کنی که با تو بیگانه‌اند و کسی فراموش‌شان کرده و آنها را جا گذاشته است.