در افکارم غوطه ورم که می‌گویند: آنا، ایشان برت هستند. پیرمردی آرام با واکرش به سمتم می‌آید. به ده‌ها زن و مرد دیگری که کمابیش شبیه برت هستند معرفی می‌شوم؛ سالمندانی خمیده با موهای جو گندمی. همه ی ما روی صندلی هایی چوبی کنار چمن نشسته ایم و آفتاب گرممان می‌کند. خوب می‌دانم که جک مرا به اینجا آورده است تا هر دومان حس بهتری پیدا کنیم. "می دانی درست است که به خانه ی سالمندان آمده ای؛ اما اینجا هم باغ دارد!"
۱ نفر این نقل‌قول را دوست داشت
lilamah
‫۴ سال و ۲ ماه قبل، پنج شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۳۰