من از آن تافته‌های جدابافته نبودم ؛
که هر توهینی را ببخشایم،
اما همیشه در آخر کار آن را از یاد می‌بردم.
آن کس که تصور می‌کرد که من از او نفرت دارم چون می‌دید که با لبخندی صمیمی به او سلام می‌گویم غرق در شگفتی می‌شد و نمی‌توانست باور کند. در این حال، بر حسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریم را تحسین و یا بی غیرتی‌ام را تحقیر می‌کرد، بی آنکه فکر کند که انگیزه ی من ساده‌تر از این‌ها بوده است،من همه چیز حتی نام او را از یاد برده بودم.
۵ نفر این نقل‌قول را دوست داشتند
حامید
‫۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۵۵
Ali
‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۳۷
hedgehog
‫۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۴۱
Mahkame
‫۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۴
neneg
‫۴ سال و ۷ ماه قبل، چهار شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۴