کیتی احساس می‌کرد که آنا زن بسیار ساده ای است و هیچ چیز خود را پنهان نمی‌کند اما در وجود او دنیایی از علایق پیچیده و شاعرانه نهفته است که بسیار والاست و او به آن راهی ندارد.