یک دوست جون خانه ای ساخت و در ورودی آن یک تابلو زد که رویش نوشته بود: "به کسانی که به این منزل می‌آیند خوشامد می‌گوییم."
یک بچه مثبت خانه ای ساخت و در ورودی آن هیچ چیز نصب نکرد.
یک خل خلی خانه ای ساخت و بر طیق رسوم، در ورودی تعداد زیادی تابلو زد که یا خریده بود یا داده بود برایش بسازند. تابلوها طوری نصب شده بود که می‌شد به ترتیب خواندشان.
روی اولی نوشته بود: "به کسانی که به این منزل می‌آیند خوشامد می‌گوییم."
روی دومی نوشته بود: "در خانه ی ما رونق اگر نیست صفا هست."
روی سومی نوشته بود: "اینجا را خانه ی خودتان بدانید."
روی چهارمی نوشته بود: "ما واقعا فقیریم اما بخیل نیستیم."
روی پنجمی نوشته بود: "این تابلو همه ی قبلی‌ها را نقض می‌کند. بزن به چاک، توله سگ!"