فقیر بودن چیز خیلی گندی است. این هم که آدم احساس کند یک‌جورهایی حقش است فقیر و بیچاره باشد گند است. آدم یواش یواش باورش می‌شود که به خاطر این فقیر شده که زشت و کودن است. بعد باورش می‌شود که به خاطر این زشت و کودن است که سرخ‌پوست است. و حالا که سرخ‌پوست است باید قبول کند سرنوشتش این است که فقیر باشد. دورِ زشت و باطلی است. کاریش هم نمی‌شود کرد.
نداری نه به امد قوت و قدرت می‌دهد، نه درس استقامت. نه، نداری فقط به آمد یاد می‌دهد که چه‌طور با فقر زندگی کند.