رمان خارجی - خاور میانه

گریزان

(Firarperest)

«همه شغل‌ها انسان را نابود می‌کنند، جز یکی: «شاعری». این حرف را شارل بودلر گفته بود. حالا دیگر این هم در مورد زمان ما صدق نمی‌کند. حالا دیگر حتی شاعری هم، مثل شغل‌های دیگر، روحمان را ذره‌ذره نابود می‌کند. با آرایش، زخم‌هایمان را، حفره‌های درون روح و هویتمان را می‌پوشانیم. حفره‌هایمان را با کار و مشغولیت، با ورود به عرصه‌های اجتماعی، با شهرت و عنوان و موفقیت‌های شغلی پر می‌کنیم. اما پشت این زرق و برق، همه‌مان درد مشترکی را حس می‌کنیم: حس نقصانی که نتوانسته‌ایم کاملش کنیم. خستگی و پژمردگی پایان‌ناپذیری را همچون کیسه آردی روی دوشمان حمل می‌کنیم. روزها مثل سنگ آسیاب، آهسته و سنگین به دور خود می‌چرخند. ما آدم‌ها دنبال عشقی هستیم که ما را از این دایره ابدی بیرون بکشد، عشقی متفاوت و غیرمعمولی...»

صابر حسینی
نیماژ
9786003675810
۱۶ صفحه
۴۶ مشاهده
۰ نقل قول
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
ملت عشق
ملت عشق خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هتوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
شرافت
شرافت در بیرون، صداهای مرموزی به گوشم می‌رسید. صدای جیرجیر کف‌پوش، صدای وزش باد و نم‌نم بارانی که در شهر می‌بارید. در میان این صداها، صدای باز شدن در خانه را شنیدم و صدای کسی که مثل موش پنهانی از در خارج شد. او قبلا من را بیشتر از هر کس دیگری دوست داشت. اولین فرزندش، اولین پسرش. نور چشمش. اما ...
شمس‌پاره
شمس‌پاره غربت کلمه عجیبی است، به محض به زبان آوردن، طعم گس آن را در دهانمان حس می‌کنیم. انگار سنگ نمکی را روی زبانت گذاشته‌ای که به این راحتی‌ها آب نمی‌شود. دل‌شوره‌ای که قابل بیان نیست. اگر بگویند تعریف‌اش کن قادر به بازگویی آن نخواهی بود. همیشه چیزی ناقص می‌ماند و نمی‌توانی تمام‌اش کنی...
3 دختر حوا
3 دختر حوا -
آینه‌های شهر
آینه‌های شهر «وقتی مردان انکزیسیون آن دور و اطراف مشغول نیزه‌اندازی بودند، زنان روستای پلاسنسیا دل مونته، دختر کوچک دومین زن آمت را چونان امانتی مقدس پنهان کردند. مادر دخترک، زنی بود روستایی از اهالی آفریقای شمالی. آمت زامبارل او را در ازای دو کیسه طلا از برده‌داری خریده، بلافاصله آزادش کرده بود. عشق این دو به همدیگر، زن اول آمت را ...
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها