نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

بهار 71

(Le printemps)

در گورستان پرلاشز پرچم‌های سرخ آویزان است. در انتهای صحنه دولکلوز، خمیده، بدون کلاه و با کتی بلند،‌ ایستاده است. پشت او تعدادی از اعضای کمون ایستاده‌اند ـ آن‌ها نیز کلاه ندارند. دولکلوز: سخنرانی طولانی‌یی برایتان نمی‌کنم. آن‌ها مصیبت عظیمی بر ما وارد کردند. باشد که عدالت برای خانواده قربانیان و این شهر بزرگ برقرار شود. شهری که بعد از پنج ماه محاصره حکومتش به او خیانت کرد و اکنون محاصره دوم بر او تحمیل شد، ولی هنوز آینده انسانیت در دست‌هایش جاری است. برادرانم مثل قهرمان‌ها نگذارید اشک‌هایتان جاری شود، بر عکس قسم بخورید انتقام‌شان را بگیرید و راه‌شان را ادامه دهید.

نی
9789641854746
۱۳۹۶
۳۲۰ صفحه
۴۳ مشاهده
۰ نقل قول