رمان ایرانی

نگارگر خاموش

مرا از سکوت شبانه‌ات نترسان وحشت با نفس‌هایم عجین شده و رنگ‌های تصویر زندگی‌ام همه در هم آمیخته وقتی تمام قدرتت را در پتک سیاه رنگ چشمانت می‌ریزی، مگر چاره‌ای برایم باقی می‌ماند غیر از این که تسلیم اقتدار نگاهت شوم! کاش آزردنم را تمام می‌کردی... کاش میان قلبت با سیاهی شب مرام‌نامه‌ای امضا نمی‌شد... کاش صدایم را می‌شنیدی... کاش چشم‌ها ابزار انتقال حرف‌ها بودند؛ نه زبان‌ها... و کاش رنگ‌های متضاد کنار یکدیگر معنا پیدا نمی‌کردند!

سخن
9789643729356
۷۲۰ صفحه
۲۱۰ مشاهده
۰ نقل قول