رمان خارجی - فرانسه

رمزگشایی در آمازون

(Vingt mile lieuse souse les mers)

حدود 1 ماه گذشت و به دستور گارل کشتی بزرگ «جانگادا» با تمام لوازم آن تحت سرپرستی چند مهندس و یک‌صد و پنجاه کارگر سیاه‌پوست کار بلد ساخته شد، این کشتی بزرگ مانند ناوی بود که در موقع احتیاج می‌توانست با دزدان دریایی و حوادث احتمالی مقاومت کند.

پنگوئن
9786226284028
۱۷۶ صفحه
۱۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
20 هزار فرسنگ زیر دریا
20 هزار فرسنگ زیر دریا ژول‌ورن نویسنده‌ی فرانسوی قرن نوزدهم که صاحب‌نظران به او گشاینده‌ی افق‌ها لقب داده‌اند، آثار بی شماری دارد که تقریبا به تمام زبان‌های دنیا ترجمه شده است. او در فرانسه و سایر نقاط جهان و همچنین در ایران نیز از شهرت بسزایی برخوردار است. داستان‌های این فرهیخته‌ی محبوب، خواننده‌ی مشتاق را بدون نیاز به گذرنامه و رویداد به قاره‌های دور و نزدیک، ...
سفر به آفریقا
سفر به آفریقا روز به پایان رسید. شبی مهتابی بود. سکوت رصد کردن را آسان می‌کرد. باز هم علامت و اثری از روشنایی چراغ در تپه ولکریا دیده نشد. سرهنگ اورست و ماتیواتروکس تا صبح چشم از دوربین برنداشتند.
میشل استروگف
میشل استروگف سرخ هم‌رنگ خون است و هم عاشقی. وقتی عشق در میان شعله‌های آتش جنگ زبانه می‌کشد، نفرت و خشونت رنگی دیگر به خود می‌گیرد. میشل استروگف از طنین آواز عشق و مهربانی در هیاهوی حنگی خانمان‌سوز می‌گوید...
5 هفته در بالن
5 هفته در بالن روز یکشنبه و ساعت شش صبح با طلوع خورشید، ابرها پراکنده شدند و با نمایان شدن افق، نسیم ملایم و روح‌بخشی همراه با پرتو زیبای خورشید بر آسمان نشست. زمین زیبای آفریقا که اکنون با باران شب خیس و تازه شده بود زیر پای مسافران پدیدار شد. به نظر می‌رسید که بالون در میان ابرها و جریان‌های مخالف فقط دور ...
شهر پولاد
شهر پولاد شب که می‌رسید نوار روز بالا می‌رفت تا جای خود را به نوار شب بسپارد. ولی پسر او در بارکش جای نمی‌گرفت. بلکه به اصطبل می‌رفت، بلرـ آتول غزیزش را به سرعت باز می‌یافت، شامش را که مقداری جو سیاه بود به اضافه جیره علفش می‌داد، سپس به نوبه خود مختصر شام سردش را که از بالا برایش به ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها