رمان خارجی - ایتالیا

شبانه‌های شیلی

با صدای: علی‌رضا ثانی‌فر آرام و ساکت بودم. همه‌چیز حالت عادی داشت. اما به ناگاه بسیاری چیز‌ها بر من ظاهر شد. مقصر همین جوان زال است. من با خود در صلح و آرامش بودم. حالا اما احساس آرامش نمی‌کنم. می‌بایست نکته‌هایی را روشن کرد. پس روی یکی از آرنج‌هایم تکیه خواهم داد و سر نجیبم را که دارد می‌لرزد بالا خواهم گرفت. در گوشه و کنار خاطراتم کارهایی را جستجو خواهم کرد که حقانیت مرا نشان دهد. گوش دادن به کتاب سخنگو برای زندگی پرمشغله‌ی امروز یک ضرورت است. زمان رفت و آمد به محل کار، هنگام رانندگی، قدم زدن، در جمع خانوادگی حین انجام کارهای روزمره، پیش از خواب و... کتاب بشنوید. مدت: 4 ساعت و 29 دقیقه و 28 ثانیه قالب‌بندی: mp3

رباب محب
رها فیلم
2785002041104
۱۳۹۶
۰ صفحه
۱۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
روبرتو بولانیو
صفحه نویسنده روبرتو بولانیو
۱۳ رمان «روبرتو بولانیو» شاعر و نویسنده ی شیلیایی، خود را بیشتر شاعر می دانست؛ اما پس از ازدواج و پدر شدن به این معشوق قدیمی اش خیانت می کند و داستان نویسی را به صورت جدی تری ادامه می دهد. او مثل شخصیت یکی از داستان هایش شروع می کند به فرستادن داستان به مسابقات ادبی؛ و وقتی داستان اش جایزه ای نقدی می برد، تنها عنوانش را عوض می کرد و آن را به مسابقه ی دیگری می فرستاد. شخصیت ...
دیگر رمان‌های روبرتو بولانیو
شرم نوشتن
شرم نوشتن ... باقی روز را روسلات حس می‌کرد که واقعا نویسنده‌ای آرژانتینی است ـ چیزی که از چند روز پیش یا شاید از چند سال قبل شروع کرده بود به شک در آن... ... زمانی می‌رسد که هیچ پشتیبانی نداری، حتی از طرف دوست‌هایت، مرشدها که هیچ و هیچ‌کس هم نیست کمکت کند، نشر، جایزه‌ها و هدیه‌ها به دیگران ...
موسیو پین
موسیو پین به خودم گفتم بدون شک عناصر جدیدی که از دیروز وارد زندگی‌ام شده‌اند نظم روال روزانه‌ام را بر هم خواهند زد. اواخر دهه 1930 در پاریس، پی‌یر پین، کهنه سربازی که مقرری اندک معلولیتش را صرف تحقیق در مورد مزمریسم و علوم غریبه می‌کند خود را درگیر ماجرای اسرارآمیزی می‌یابد که مطمئن نیست یک توطئه جنایی حساب شده است یا ...
موسیو پن
موسیو پن خوابیدم، اگر اسم آن لرزیدن را بشود گذاشت خوابیدن، در هزار تویی با سقفی کوتاه و خاکستری و سفید، هزارتویی که از نظر معماری یادآور کلینیک آرگو بود با آن راهروهای تودرتوش؛ گاهی راهروهای خواب پهن‌تر بودند و تا بی‌نهایت ادامه داشتند و گاهی باریک‌تر بودند، مثل دالان‌هایی در هم پیچیده؛ تکان‌ها و ناله‌هایی که به خاطرشان از خواب می‌پریدم ...
تعویذ
تعویذ و این تمام ماجراست، دوستان. افسانه با باد در سراسر پایتخت پیچید، بر بال باد سال 68 نشست و در میان جان به در بردگان و مردگان بر سر زبان‌ها افتاد. حالا دیگر همه می‌دانند در روزی که نظامیان استقلال دانشگاه را زیر پا نهادند، در آن سال زیبا و مصیبت‌بار، زنی در دانشگاه تنها مانده بود... به زندگی بازگشتم، ...
مشاهده تمام رمان های روبرتو بولانیو
مجموعه‌ها