رمان خارجی - روسیه

دلبند عزیزترینم (نامه‌های چخوف و الگا کنیپر)

(Dear writer dear actress)

دیشب تا پاسی نتوانستم بخوابم. گریه کردم. افکار سیاه زیادی از مغزم می‌گذشت. من خجالت می‌کشم خود را زن تو بنامم. چه زنی؟ تو تنهایی و غمگین. می‌دانم دوست نداری از آن صحبت کنی اما من نمی‌توانم همه ‌چیز را فرو بخورم و چیزی نگویم. من نیاز دارم با تو صحبت کنم. می‌خواهم هرچه در دل دارم بگویم حتی اگر مهملات باشد. من پس از این کار احساس آرامش می‌کنم. درک می‌کنی؟ تو کاملا با من تفاوت داری. تو هرگز صحبت نمی‌کنی، تو اصلا ذره‌ای هم از آن‌چه در سرت می‌گذرد بروز نمی‌دهی.

احمد پوری
نیماژ
9786003671324
۱۳۹۵
۳۵۲ صفحه
۱۲۵ مشاهده
۰ نقل قول