بیوگرافی

وقتی مهتاب گم شد (خاطرات علی خوش‌لفظ) گالینگور

رفیقی داشتم که می‌گفت: «اینجا - جزیره مجنون - جای دیوانه‌هاست. دیوانه‌هایی که عاشق‌اند. عاشقانی که می‌خواهند از راه میان‌‌بر به خدا برسند.» تابستان سال 1365 بود و من با این رفیق راه، راه را گم کرده بودم. کجا؟ در جزیره مجنون؛ وقتی که از خط برمی‌گشتیم. همان دمدمای صبح. گرما بالای سی درجه بود و رطوبت هوا بالای هفتاد درصد و ما برای رهایی از گرما و شرجی، بالاپوشمان، فقط یک زیر پیراهن سفید و خیس بود.

سوره مهر
2500110079531
۱۳۹۶
۶۵۶ صفحه
۴۳ مشاهده
۰ نقل قول