بیوگرافی

من چگونه اروین یالوم شدم (بادداشت‌ها و خاطرات 1 روانپزشک)

(Becoming myself)

ساعت سه صبح از خواب پریدم. بالشم از اشک خیس شده بود. به آرامی از رختخواب بیرون خزیدم تا مریلین بیدار نشود. به دستشویی رفتم. چشم‌هایم را خشک کردم و همان دستورالعمل‌هایی را که چهل سال است برای بیمارانم تجویز می‌کنم، خودم انجام دادم: «چشم‌هات رو ببند، خوابت رو در ذهنت مرور کن و بعد هر چی را که در خواب دیدی یادداشت کن»... اروین یالوم این‌بار نه بیماران و مراجعه‌کنندگان، بلکه شخص خود را دستمایه روایت قرار داده و داستان زندگی‌اش را از نوجوانی تا امروز با نگاهی روانشناسانه و نقادانه نوشته است. از چگونگی نوشتن تک‌تک کتاب‌هایش گفته و از زندگی شخصی و همسر و فرزندانش؛ از سفرها و علایقش تا رنج‌ها و خطاهایش.

اعظم خرام
9786002533357
۱۳۹۷
۴۴۰ صفحه
۱۴۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
اروین یالوم
صفحه نویسنده اروین یالوم
۱۸ رمان ایروین دیوید یالوم (به انگلیسی: Irvin David Yalom) (متولد ۱۹۳۱، واشنگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا) , روانپزشک هستی‌گرا (اگزیستانسیالیست) و نویسنده آمریکایی است. در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغ التحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استانفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا یا اگزیستانسیال را پایه گذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده است و هم ...
دیگر رمان‌های اروین یالوم
پلیس را خبر می‌کنم
پلیس را خبر می‌کنم این کتاب بار دیگر هنر اروین یالوم را در بیان داستان و البته آموزش مطالبی کلیدی ـ چه به متخصصان رشته‌های روان‌درمانی و چه هر کسی که این کتاب را در دست می‌گیرد ـ به تصویر می‌کشد، اما آن‌چه به نظر مهم‌تر می‌رسد، مصاحبه‌ایست که در انتهای این داستان ضمیمه شده است...
چگونه پروانه شدم
چگونه پروانه شدم دکتر اروین یالوم، روان‌درمان‌گر برجسته و نویسنده ده‌ها کتاب پر آوازه در زمینه روان‌درمانی، در این کتاب که آخرین اثر او نیز هست، درباره زندگی خودش می‌گوید گه چگونه در کودکی به همراه پدر و مادر بی سواد و تهی‌دستش به خاک آمریکا قدم گذاشت و به انسانی تبدیل شد که با روش‌های درمانی و نوشته‌هایش دیدگاه و زندگی میلیون‌ها ...
و نیچه گریه کرد
و نیچه گریه کرد وین، پایان قرن نوزدهم. لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استاد زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. برویر باید اندیشمند بزرگ و تنها را که از سردرد شدیدی رنج می‌برد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند. ولی نیچه نباید از این جریان بویی ببرد...
دروغ‌گویی روی مبل
دروغ‌گویی روی مبل ارنست روان‌درمانگری بود که به کارش عشق می‌ورزید. بیمارانش هر روز او را به خصوصی‌ترین اتاق‌های زندگی‌شان دعوت می‌کردند. و او هر روز آنها را تسلی می‌داد، تیمارشان می‌کرد و ناامیدی را از آن‌ها دور می‌کرد... کسی که به کارش عشق می‌ورزد، خوش‌ شانس است. ارنست احساس خوش‌ شانسی می‌کرد. البته چیزی بیش از خوش شانسی، او احساس خوشبختی می‌کرد... ...
مسئله‌ اسپینوزا
مسئله‌ اسپینوزا شرم در جامعه‌ی آمستردام قرن هفدهم کار رایجی بود. هر چند ماه یک بار، یک شرم اجرا می‌شد و هر فرد یهودی بالغی چندین بار شاهد یک شرم بود، ولی جمعیت حاضر در 27 ژوئیه شاهد یک شرم عادی نبود. خانواده‌ی اسپینوزا برای همه‌ی یهودیان آمستردام آشنا بود. پدر باروخ و همین طور عمویش اغلب در ماهاماد، هیئت حاکمه‌ی کنیسه، ...
مشاهده تمام رمان های اروین یالوم
مجموعه‌ها