رمان خارجی

جاده تارا

(Tara road)

جاده تارا رمانی پرماجراست، ماجراهایی از جنس امروز، داستانی از ارزش‌های تغییریافته زندگی در دو سوی اقیانوس. نویسنده در این رمان عرصه‌هایی از روابط انسانی را تعریف می‌کند که تا پیش این آزموده نشده بود. داستان در دهه نود قرن گذشته می‌گذرد، در آغاز همه‌گیر شدن راه‌های ارتباطی جدید از جمله اینترنت. ماجرا از آن‌جا آغاز می‌شود که مسافرتی شکل می‌گیرد، مسافرتی که در آن از هتل و چادر مسافرتی و کوله‌پشتی‌های دهه هفتاد و هشتاد خبری نیست. دو مسافر خانه‌های خود را با هم عوض می‌کنند. هرکدام فرهنگ خودشان را به همراه می‌آورند و با همسایه‌هایی آشنا می‌شوند که دوست دارند ماجرا شوند...

9786001822728
۱۳۹۶
۵۶۸ صفحه
۲۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
مائیو بنچی
صفحه نویسنده مائیو بنچی
۷ رمان Maeve Binchy was born in Dublin and came to fame first as London Correspondent for the IRISH TIMES. Her first novel, LIGHT A PENNY CANDLE, made her famous in the UK and USA. She lives in Dublin with her husband, Gordon Snell. - Fantastic Fiction


دیگر رمان‌های مائیو بنچی
دریاچه شیشه‌ای 2 (2 جلدی)
دریاچه شیشه‌ای 2 (2 جلدی) درام‌های مائیو بنچی بیانگر حوادثی هستند که در زندگی واقعی مردم هر جامعه‌ای پیش می‌آید و این نویسنده با فریبندگی، آن‌ها را به رشته تحریر در می‌آورد. قلم او دارای گرمی و شوخ طبعی فراوان است.
دریاچه شیشه‌ای
دریاچه شیشه‌ای کیت به سوی خیابان می‌دوید. همه جا را تار می‌دید. چراغ‌ها مانند گل‌های چند پر، پر شعاع بودند. گیج بود. نمی‌دانست در چنگال کابوس محبوس است یا خیال بیدار شدن نداشت. آیوی نگران بود. نتوانست تحمل کند. باید حتما به دنبالش می‌رفت و او را بر می‌گرداند. خود را به دخترک رساند. خواهش می‌کنم برگرد. چهره کیت خاکستری شده بود. تمام زندگی و ...
دریاچه شیشه‌ای 1 (2 جلدی)
دریاچه شیشه‌ای 1 (2 جلدی) درام‌های مائیو بنچی بیانگر حوادثی هستند که در زندگی واقعی مردم هر جامعه‌ای پیش می‌آید و این نویسنده با فریبندگی، آن‌ها را به رشته تحریر در می‌آورد. قلم او دارای گرمی و شوخ طبعی فراوان است.
به یادم شمعی روشن کن 2 (2 جلدی)
به یادم شمعی روشن کن 2 (2 جلدی) آن لباس در جعبه‌ای پر از کاغذ قرار داشت و تخم بید همه جای آن را فرا گرفته بود. به نظر می‌رسید او را غسل تعمید داده باشند. حال مشکل اصلی این بود که او به عنوان مسیحی که غسل تعمید داده شده بود، نباید به کلیسا می‌رفت. آیزلینگ برای لحظه‌ای مردد شد، اما فقط یک لحظه بود. او گفت: ...
مشاهده تمام رمان های مائیو بنچی
مجموعه‌ها