رمان خارجی

چیز غریبی در سرم

(Kafamda bir tuhaflik)

رمان چیز غریبی در سرم، حکایت مردم فرودستی است که به امید رسیدن به آمال و آرزوهایشان راهی استانبول می‌شوند. ماجرای پدر و پسری که در سال‌های کمی دورتر از روستاهای فقیرنشین فلات مرکزی ترکیه به شهر می‌آیند. این کتاب هم یک حکایت عاشقانه است، هم داستانی مدرن. رمانی که اورهان پاموک شش سال روی آن کار کرده است، داستان زندگی مولود و نامه‌های عاشقانه‌ای است که او طی سه سال به معشوقه‌اش نوشته است. اورهان پاموک با گرفتن جایزه‌ نوبل ادبی در سال 2006، از جوان‌ترین نویسندگانی است که توانست این جایزه را از آن خود کند. کتاب‌های این نویسنده به شصت و سه زبان دنیا ترجمه و در بیش از صد کشور منتشر شده است. ییلدیز اجویت، منتقد ادبی، در کتاب خود به نام «خواندن کتاب‌های اورهان پاموک» پاموک را رمان‌نویسی آوانگارد می‌داند.

صابر حسینی
مروارید
9789641914686
۱۳۹۵
۶۴۰ صفحه
۳۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اورهان پاموک
خانه خاموش
خانه خاموش سه نوه، یکی مورخ، یکی انقلابی و دیگری که سودای پولدار شدن در سر دارد، برای دیدار مادربزرگشان به قصبه‌ی جنت‌حصار در حوالی استانبول می‌روند و یک هفته را در خانه‌ی پدربزرگشان که هفتاد سال پیش، به دلیل مسائل سیاسی به آنجا تبعید شده بود، می‌گذرانند. در طول این یک هفته، گذشته و خاطرات نود ساله‌ی مادربزرگ به تدریج زنده ...
من 1 درختم
من 1 درختم هنگامی که این بخش‌های مستقل را از رمان‌ها و خاطره‌هایم برمی‌گزیدم تا در این کتاب کوچک جای دهم، با یک پرسش اساسی روبرو شدم. یک سوال اساسی که هر خواننده دقیق و هر رمان‌نویس دقیق که درگیر داستان شده است، باید مدام به آن بیندیشد و بپرسد: در اینجا چه کسی حوادث را می‌بیند؟ چه کسی روایت می‌کند؟ این صدایی ...
زندگی نو
زندگی نو چیزهایی می‌بینیم، تصاویری که پیدا می‌شوند، محو می‌شوند و گاه در ذهنمان نقش می‌بندند. مثل سفر با اتوبوس در میان خواب و بیداری. آنچه مهم است در بطن تصاویر نیست، در میان سرنخ‌های گذراست. توجه به این سرنخ‌ها اساس کار این کتاب است و این " زندگی نو" را به شعر که عالم احساس است نزدیک کرده است. تاویل جهان در ...
خانه خاموش
خانه خاموش حس عجیبی وجودم را فراگرفت و لرزه بر اندامم انداخت. نکند همه بی‌خبر و برای همیشه رفته‌اند و من در این خانه تک و تنها مانده‌ام؟ ترسیدم. باز صدا زدم بلکه ترسم را فراموش کنم، اما آن حس عجیب قوی‌تر شد. انگار هیچ موجودی در دنیا نمانده بود، نه انسان، نه پرنده، نه سگی ولگرد و نه حتی جیرجیرکی. ...
نام من سرخ
نام من سرخ وقتی به دنیایی که من رنگارنگ‌اش ساخته‌ام، می‌گویم: باش، عالمی از سرخی‌ام،‌ هست می‌شود. هرکه مرا ندیده، انکارم می‌کند اما من همه‌ جا هستم.
مشاهده تمام رمان های اورهان پاموک
مجموعه‌ها