رمان ایرانی

افق گمشده

مرداس در حالی که دست فرهاد رو برای خداحافظی می‌فشرد: سارینا؛ چشمه‌ای که راهش رو به طرف دریا پیدا کرده! و تو نمی‌تونی مانعش بشی!

9789642367948
۱۳۹۶
۳۲۸ صفحه
۲۰۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مژگان بهمنی
کجای تقدیر منی
کجای تقدیر منی نوشین به گریه افتاد. گرچه دلش نمی‌خواست اما وارد بازی خطرناکی شده بود از لابلای اشک‌هایی که بی‌رحمانه بر غرورش سیلی می‌زدند؛ نگاهی به فرامرز خان انداخت. دیگر او را نمی‌شناخت؛ فرامرز بی‌تفاوت و سرد نگاهش می‌کرد.
مشاهده تمام رمان های مژگان بهمنی
مجموعه‌ها