مجموعه داستان داخلی

زن‌های کاغذی

راه می‌افتم، هوا گرم و شرجی است. پا تند می‌کنم. می‌نشینم روی چمن‌های پارک نزدیک خانه. پسر و دختری خندان با اسکیت از کنارم رد می‌شوند. برق چشم گربه‌ای سیاه را لای بته‌ها می‌بینم. یعنی گربه‌ها هم زیر سایه ترس زندگی می‌کنند؟

بوتیمار
9786004041171
۱۳۹۵
۱۰۰ صفحه
۱۴۷ مشاهده
۰ نقل قول