رمان خارجی

تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

(Colorless tsukuru tazaki and his years of pilgrimage)

از ژوئیه سال دوم دانشگاه تا ژانویه همان سال، مردن تنها چیزی بود که تسوکورو تازاکی به آن فکر کرده بود. در این مدت تولد بیست یالگی‌اش را هم پشت سر گذاشته بود، ولی رسیدن به این نقطه عطف مرد‌شدن برایش اهمیتی نداشت. به نظرش خاتمه‌دادن به زندگی طبیعی‌ترین راه حل بود و حتی حالا هم نمی‌توانست بگوید چرا آن روزها این قدم آخر را برنداشته است. گذشتن از مرز مرگ و زندگی برایش از آب خوردن هم راحت‌تر بود.

9786007642016
۱۳۹۴
۳۲۸ صفحه
۱۱۴۵ مشاهده
۱ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش
سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش مرگ، تنها چیزی بود که سوکورو تازاکی از جولای سال دوم دانشگاه تا ژانویه گذشته توانسته بود به آن فکر کند. در این مدت بیست‌ ساله شده بود، اما این نقطه عطف بلوغ برایش معنایی نداشت. شاید طبیعی‌ترین راه‌حل این بود که به زندگی‌اش پایان دهد، و حتا حالا هم نمی‌تواند بگوید چرا این قدم آخر را برنداشت. عبور از ...
کینو
کینو داستان بلند کینو روایت عشق، تنهایی و رنج دورافتادگی انسان معاصر از علائق خویشتن است. موراکامی در این داستان از لحنی غریب و شاعرانه بهره گرفته است.
ابرقورباغه و پای عسلی (مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هاروکی موراکامی)
ابرقورباغه و پای عسلی (مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هاروکی موراکامی) موراکامی یک نویسنده‌ی استثنایی است و اتفاقات استثنایی هم برای قهرمانان داستان‌هایش رخ می‌دهد... او درد مشترک قلب و فکر معاصر را جذب می‌کند. ...
1Q84
1Q84 Am himmel standen zwei monde. Ein grober und ein kleiner. Nebeneinander. der grobe war der ihr vertraute gute alte mond. er war fast voll und gelb. aber neben ihm befand sich ein weiterer mond der ihr ganz und gar nicht vertraut war.
سال اسپاگتی
سال اسپاگتی 1971، سال اسپاگتی بود. در آن سال اسپاگتی می‌پختم تا زندگی کنم و زندگی می‌کردم تا اسپاگتی بپزم. بخار مواجی که از قابلمه آلومینیومی بلند می‌شد و صدای قل‌قل کردن سس گوجه ‌فرنگی که در حال جوش آمدن بود، به من حس خوبی می‌داد و سر حالم می‌کرد. از سوپرمارکتی که مخصوص غذاهای وارداتی بود، قابلمه‌ای آن‌چنان بزرگ خریدم که یک ...
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها