مجموعه داستان خارجی

صدایی از دیوار

بچه که مرد، مادرم خرد شد، نه یک دفعه، بلکه تکه به تکه، مثل بشقاب‌هایی که یکی پس از دیگری از قفسه سقوط می‌کنند و خرد می‌شوند. هرگز نفهمیدم چه موقع اتفاق می‌افتد، به این ترتیب تمام مدت، در حالت انتظار، عصبی و بی‌قرار بودم. پدرم به شیوه متفاوتی خرد می‌شد. او سعی می‌کرد اوضاع را رو به راه کند. اما اوضاع طوری بود که انگار می‌دوید تا چیزها را پیش از سقوط در هوا بگیرد، منتها همه‌چیز سقوط می‌کرد پیش از اینکه بتواند آن‌ها را بگیرد.

مروارید
9789641912750
۱۳۹۴
۱۸۴ صفحه
۵۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
مردی که کشتمش (گزیده داستان‌های کوتاه آمریکا)
مردی که کشتمش (گزیده داستان‌های کوتاه آمریکا) فکش توی گلویش بود، لب دندان‌های بالایی‌اش نمانده بود. یک چشمش بسته بود. چشم دیگرش سوراخی مثل ستاره داشت. ابروهایش به ظرافت قوس ابروی زنانه می‌مانست. بینی‌اش آسیب ندیده بود. مختصر اشکی دم لاله‌ی یک گوشش به چشم می خورد. موهای مشکی‌اش به عقب شانه شده بود. پیشانی‌اش چروک مختصری داشت، ناخن‌هایش مرتب بود. بر پوست گونه‌ی چپش جای سه ...
بید مجنون( داستان‌های کوتاه از نویسندگان زن استرالیا) مجموعه داستان
بید مجنون( داستان‌های کوتاه از نویسندگان زن استرالیا) مجموعه داستان برای خوشبخت بودن نیازی نداشت که حتما کسی کنارش باشد، نقصانی در زندگی‌اش نبود تا با وجود همسر پر شود. دلی فکر می‌کرد وجود همسر در کنار زن، تنها به منزله‌ی تکامل روح و تقسیم نیازهای عاطفی است، نه روزمرگی و تحمل دائم، او نمی‌خواست مانند اکثر زنانی که می‌شناخت، از مردان پلی بسازد برای رسیدن به آرزوهایش. در جستجوی ...
1 سرباز ساده ملکه
1 سرباز ساده ملکه می‌خوام برم از ملکه بپرسم. می‌خوام هرچی می‌دونم رو واسش تعریف کنم و ازش بپرسم که چی درسته و چی غلط. اگه بهم چشمک بزنه، خوب، اون وقت دیگه توی دردسر افتاده‌م. این منم، سیموس تاد، متولد 1955، یه سرباز ساده ملکه و همین و بس. این اظهارنامه منه، هم صادقانه است و هم عین واقعیت. اگه با چشمای خودم ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
داستان‌های برگزیده 4 (4 جلدی) مجموعه داستان
داستان‌های برگزیده 4 (4 جلدی) مجموعه داستان یک مرتبه به یاد دارم که زیر آب صدای یک خش‌خش به گوش ما رسید. ما حیرت می‌کردیم آن صدا ناشی از چیست تا این که از زیر آب بیرون آمدیم و دیدیم که رشته‌های یک مین به برج زیردریائی ما چسبیده است. آن موقع دوره‌ای بود که متفقین در دریا به جای ماسوره چاشنی عادی، یک رشته مفتول به ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها