رمان ایرانی

دریای خاکستری

خاطره یعنی اینکه وقتی زری جان گفت برو از بابا خداحافظی کن و بگو دیر نکند نرفتم و نگفتم چون دلم می‌خواست دیر کند و مادربزرگ بماند پیشمان. خاطره یعنی حسرت برداشتن دوربین شکاری. همان دوربینی که وقت سفر پیدا می‌شود و باقی وقت‌ها نمی‌دانم کجاست...

نگاه
9789643519353
۱۳۹۴
۲۰۸ صفحه
۱۶۹ مشاهده
۰ نقل قول