رمان ایرانی

زمستان تپه‌های سوما

می‌خواهم بگویم با این کاغذها و حرف‌ها خوب باش، مهربان باش! چه خون دل‌ها که برایشان خورده شده. اما نفسم را در سینه نگه می‌دارم. می‌فهمد می‌خواهم چیزی بگویم. سرش را از روی کاغذها برمی‌دارد و به من تیرتیر نگاه می‌کند. از نگاهش می‌ترسم. از او رو می‌گردانم. دوباره شروع به خواندن می‌کند. بعضی جمله‌ها را با صدای بلند می‌خواند. دستش شل می‌شود و بعد آهسته و زیر لب چیزی می‌گوید. مثل این که با خودش حرف می‌زند. اما من همه چیز را می‌شنوم. می‌شنوم که می‌گوید، «چه حرف‌های قشنگی برایم نوشته‌ای، ستاره! من تشنه‌ی خواندن یک کلمه از این حرف‌ها بودم.»

نگاه
9789643519506
۱۳۹۳
۲۵۶ صفحه
۲۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اکرم پدرام‌نیا
نفیر کویر
نفیر کویر این عادت همیشگی‌ام بود، به دوردست‌ها دست می‌یازیدم و از هر آن‌چه دم دست بود یا آسان به دست می‌آمد، می‌گریختم. سایه‌ها را که همیشه به آدم چسبیده بودند و مثل براده‌ای سر به زیر و گوش به فرمان، هر جا می‌رفتی، می‌آمدند و هر کار می‌کردی، می‌کردند، دوست نداشتم. هر چیزی که می‌رفت و در دل‌ها و جان‌ها نفوذ ...
زیگورات
زیگورات مانی زرشناس، باستان‌شناس دانشگاه کلمبیا (نیویورک) به همراه یکی از پژوهش‌هایش، ما را به چهار هزار سال پیش می‌برد و اندوه و رنج، شور و شادی، عشق و تپش نخستین مردم متمدن باستان، ساکنان تپه سیلک و هم‌زمان مردم جهان امروز را بر ما آشکار می‌کند. زیگورات قصه از خودبیگانگی و تنهایی انسان است...
مشاهده تمام رمان های اکرم پدرام‌نیا
مجموعه‌ها