رمان خارجی

آزادی یا مرگ

(Freedom or death)

روایات کتاب بسیار تکان‌دهنده است و بسیاری از وقایع آن ممکن است باور نکردنی به نظر برسد ولی هر کس اندک معرفتی به احوال کرت و تاریخ آن داشته باشد درمی‌یابد که اشخاص این کتاب واقعی هستند، گو این‌که نویسنده برخی از ایشان را عظیم‌تر از واقع جلوه‌گر ساخته است، و این خود شرط اصلی حماسه‌ای اصیل است. باید به یاد آورد که داستان در کجا و در چه زمانی می‌گذرد: در جزیره‌ای دورافتاده از دنیا که سال‌ها در زیر یوغ استعمار عثمانیان به سر برده و هیچ دستی از هیچ کجا به یاری‌اش دراز نشده و تنها خود کرتیان بوده‌اند که با «تفنگ‌های خود خدا را صدا زده‌اند، بر دروازه خدا ایستاده‌اند و تفنگ‌هایشان را رو به خدا آتش کرده‌‌اند تا او صدایشان را بشنود، اما او نمی‌شنیده است.»

محمد قاضی
خوارزمی
9789644870989
۱۳۸۶
۷۴۰ صفحه
۱۷۴۹ مشاهده
۰ نقل قول
نیکوس کازانتزاکیس
صفحه نویسنده نیکوس کازانتزاکیس
۱۶ رمان نیکوس کازانتزاکیس ناظر جنگ‌های داخلی اسپانیا بود و به چین و ژاپن، مصر و بیت‌المقدس، ایتالیا وانگلستان، اتریش و قبرس و فرانسه مسافرت کرد. آثارش به اکثر زبان‌ها ترجمه شده‌است. ادیسه که دنباله شاهکار همر است از سی و سه هزار و سیصد و سی و سه بیت هفده‌سیلابی ترکیب شده و سرودن آن به مدت ده‌سال طول کشیده‌است. کتاب کوچک و صدصفحه‌ای «سیر و سلوک» که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد، اساس تفکرات فلسفی نویسنده‌است، آنچنان که سی و ...
دیگر رمان‌های نیکوس کازانتزاکیس
مسیح باز مصلوب
مسیح باز مصلوب سه‌شنبه عید پاک است. مراسم مذهبی به پایان رسیده است. روز خوبی‌ست. هوا، هم آفتابی است و هم نم‌نم باران می‌‌بارد. فضا از عطر شکوفه‌های لیمو آکنده است، درختان جوانه می‌زنند. سبزه دوباره می‌روید و مسیح از هر کلوخ روی زمین می‌تراود و مسیحیان در میدان روستا آمد و شد می‌‌کنند. دوستان با یکدیگر دیده‌بوسی می‌کنند و به هم می‌گوید: ...
به سوی آزادی
به سوی آزادی
سفرها
سفرها
اسپانیا اسپانیا
اسپانیا اسپانیا نیکوس کازانتزاکیس یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب معاصر یونان است که در سال 1873 در شهر کاندی (هراکلیون سابق) مرکز جزیره کرت به دنیا آمد. دوران کودکی‌اش در گرماگرم جنگ‌های میهنی کرتیان با اشغالگران عثمانی گذشت و تاثرات وطن پرستانه شدیدی که این نویسنده جوان از قهرمانان آن جنگ‌ها پیدا کرده است. پس از جنگ، با یکی از دوستانش به نام ...
زوربای یونانی
زوربای یونانی زوربا هر روز، بی‌آنکه چیزی بگوید، از صبح سفیده به کوه می‌رفت. کار نصب سیم نقاله به پایان خود نزدیک می‌شد. تیرها را در جای خود نصب کرده، سیم را کشیده و قرقره‌ها را بسته بودند. زوربا شب‌هنگام خسته و کوفته از کار برمی‌گشت، آتش روشن می‌کرد، غذا می‌پخت، و با هم شام می‌خوردیم. هر دو از بیدار کردن شیاطین ...
مشاهده تمام رمان های نیکوس کازانتزاکیس
مجموعه‌ها