رمان ایرانی

شب رنج موسی

سلیم گفت: شب‌های طرابلس همین‌جوری وحشت دارد تو را خدا تو یکی ما را نترسان. تا آخر شیفت من می‌لرزم توی اتاق پانسمان. تا زود است برود بالاها. در یک اقلیم دیگر... من خودم بارها خواب دیده‌ام تاجری هستم در محله چهل دزد بغداد. می‌دانی که پدربزرگم بارها به عراق رفته بود. توتون تجارت می‌کرد. بدبخت نمی‌دانست یک روزی نوه‌اش می‌شود عمله ظلم...

روزگار
9789643744168
۱۳۹۱
۲۰۰ صفحه
۳۷۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مصطفی جمشیدی
وقایع نگاری 1 زندیق
وقایع نگاری 1 زندیق جناب سروان! در و دهاتی‌ها رو چه به رادیو؟ از این ده و قصبه‌ها که رنگ شهر و جماعت را به خودشان ندیده‌اند، هزارها هست تو این مملکت. نه پول دارند میان خودشان، نه به عمرشان ماشینی چیزی دیده‌اند. نان و قاتق خودشان را می‌خورند. من از این باریک‌گذار چیزی نشنیده بودنم. اما می‌فهمم که از این در و دهات ...
وقت نیایش ماهی‌ها
وقت نیایش ماهی‌ها پادشاهی بود در ایالت‌های هندوستان، با لشکر فراوان و مملکت وسیع. و مهابت عظیم از او در نفوس رعیت قرار گرفته بود و پیوسته بر دشمنان ظفر می‌یافت؛ و با این حال حرص عظیم داشت در شهوت‌های دنیا و از متابعت هواهای نفسانی لحظه‌ای فرو نمی‌گذاشت. و او در ابتدای جوانی به سلطنت رسیده بود و صاحب رای اصیل و ...
بوفاری 4
بوفاری 4 در شانه برآمده گلوگاه ورودی، تابلویی بود که عبدالصمد با خط بد نوشته بود: ((بوفاری 4 ـ اداره‌ی تشخیص و بهره‌برداری از منطقه جنوب ـ مناطق حاره)).
3 دلیل تنفر از عشق
3 دلیل تنفر از عشق خودم می‌دانستم که همان تلسکوپ و زمان‌های موازی و کهکشان نورانی فلک سوم را از یک وام دانشجویی مختص دانشجویان ممتاز خریده است. باز می‌دانستم که طرح سایت است و حتی تا تعمیر کاری دستگاه‌های پیچیده‌ی کامپیوتری تخصص دارد. ادعا داشت پدر و مادرش را در ایذه در یک نزاع خانوادگی از دست داده است و سه دلیل دارد که از عشق ...
معبر به آخرالزمان
معبر به آخرالزمان
مشاهده تمام رمان های مصطفی جمشیدی
مجموعه‌ها