مجموعه داستان خارجی

قرار بازی (داستان‌هایی از زنان نویسنده غربی) مجموعه داستان

... فران به آشپزخانه رفت. لیز کمی به سوی پنجره متمایل شد و نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان رو به غرب بود. گرچه از ارتفاع نگاه می کرد، اما در مورد جهت دیدش مطمئن بود. هنوز عادت به دیدن چنین منظره‌هایی از آن ارتفاع را نداشت و این که به راحتی شاهد زندگی دیگران باشد...

علی قانع
افراز
9789642430994
۱۳۹۰
۱۴۴ صفحه
۸۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
پرده نقره‌ای (گزیده بهترین داستان‌های کوتاه 3 دهه)
پرده نقره‌ای (گزیده بهترین داستان‌های کوتاه 3 دهه) از سال 1915 همه ساله مجموعه‌ای به‌گزین شده از داستان‌هایی که در نشریات تخصصی ادبی و حتی عمومی به چاپ می‌رسد، پس از طی مراحل خاصی از داوری تحت عنوان بهترین داستان های کوتاه آمریکایی انتخاب و منتشر می‌شود. مجموعه‌ای که پیش روی شماست از میان داستان‌های سه دهه‌ی گذشته انتخاب شده. داستان‌هایی که هر کدام حال و هوایی خاص ...
تنهایی (داستان‌هایی کوتاه از برتراند راسل و دیگران) مجموعه داستان
تنهایی (داستان‌هایی کوتاه از برتراند راسل و دیگران) مجموعه داستان زن صاحب‌خانه در حالی که پشتش را به ظرف‌شویی تکیه می‌داد، شروع به گله‌گذاری از دشواری‌های زندگی کرد. مشکلاتی را که خانم لاری بر می‌شمرد برای زن خدمتکار قابل درک نبود. از نظر خانم وات مشکلات زن صاحب‌خانه به شکلی نبود که جای گله و شکایت باقی بگذارد. خانم لاری شوهرش را که تاجر متمکنی بود، چند سال پیش از ...
اژدهای خوش اقبال
اژدهای خوش اقبال زن با بیلچه به سر حمله‌کننده ضربه زد، بیلچه‌ای که معمولا در صندوق عقب ماشین می‌گذاشت تا هنگام نیاز چیزهای ریخته شده در بزرگراه را بردارد. در زمان معینی از سال در شمال نیویورک، لاک‌پشت‌ها از برکه‌های پوشیده از نی بیرون می‌آمدند تا در اطراف بخزند و کف جاده‌ها را به طرح تکه‌های سفال تبدیل کنند. جوآن می‌توانست لاک‌پشت‌های آبی ...
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز)
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز) شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده‌ام، پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای یا سنگ بندگی خدا را به سینه می‌زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای پیشین نیستم. دیدم آنچه را من شب هنگام به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام می‌دادم، آدمیان روزانه به صدها دسیسه آشکار مرتکب می‌شوند. حال، اینان را به شیطان چه نیاز؟
وقتی که شهر خفته است
وقتی که شهر خفته است «رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها