مجموعه داستان خارجی

راه‌پیمایی روی ماه

اولین باری که ماجرای آن شب را برای مریم تعریف کردم با تعجب نگاهم کرد و تا چند دقیقه چیزی نگفت. بعد، پرسید دوستش داشتی؟ سوال خیلی عجیبی بود و عجیب‌تر این‌که حس می‌کردم آن لحظه در مورد آری و نه پاسخم مطمئن نیستم. گفت نباید بی‌دلیل خود را سرزنش کنم، باید بیشتر به فکر آینده و روزهای روشن پیش رو باشم. از چند هفته قبل، با هم زندگی می‌کردیم. بیوه بود و در همان هتل آشپزی می‌کرد. می‌گفت تمام اوقاتی که مثل دیوانه‌ها روی ماسه‌های ساحل راه می‌رفته‌ام، همه حواسش به من بوده تا به آب نزنم و خودم را خلاص نکنم. اغلب به بهانه آوردن لقمه غذا یا ظرف آبی می‌آمد کنار دریا سراغم و سر صحبت را باز می‌کرد. می‌گفت دلش سوخته که انتخابم کرده، از این که می‌دید مدام به خود می‌پیچم و انگار با موجود نادیده‌ای در جنگ و گریز هستم. اما من فکر می‌کنم تنها دلیلش کنجکاوی زنانه بوده است...

افراز
9789642430987
۱۳۸۹
۱۱۲ صفحه
۲۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های علی قانع
مورچه‌هایی که پدرم را خوردند
مورچه‌هایی که پدرم را خوردند زنی با خوردن قرص خواب‌آور به زندگی‌اش خاتمه داد. چیزی شبیه صدای جیغ توی گوش‌هام می‌پیچید. پروین قرص خواست و من گرفتم. گفته بود فکر و خیال خوابش را حرام کرده است و وقتی هم که می‌خوابد فقط کابوس می‌بیند. گفته بود مدام می‌نشیند و امتداد رابطه‌مان را دنبال می‌کند. دوباره چشم‌هام به دایره قرمزرنگ روزنامه وصل می‌شود.
مشاهده تمام رمان های علی قانع
مجموعه‌ها