مجموعه داستان خارجی

دیدار در حلب

این کتاب ماجرای مأموریت کوتاه یک مبارز پاکستانی به نام احمد به سوریه است. احمد در دمشق باید کسانی را ملاقات کند که قومیت‌های مختلف دارند اما هدف‌شان یکی است و آن مبارزه با اسرائیلی‌ها است.

مرکز
9789643058036
۱۳۸۶
۱۲۸ صفحه
۱۴۲۹ مشاهده
۰ نقل قول
جعفر مدرس صادقی
صفحه نویسنده جعفر مدرس صادقی
۲۳ رمان (Jafar Modarres-Sadeqi)
دیگر رمان‌های جعفر مدرس صادقی
من تا صبح بیدارم
من تا صبح بیدارم بازی ما تازه داشت گرم می‌شد، تماشایی می‌شد... خراب نمی‌کردیم، توپ نمی‌رفت توی تور، نمی‌افتاد زمین، اوت نمی‌شد، مثل این که توی خواب بازی می‌کردیم... فقط بازی می‌کردیم و با یک آهنگ ثابت، بدون وقفه، به کندی، با حوصله. تازه داشت دستمان می‌آمد که چه جوری بازی کنیم. تازه داشتیم مثل بار آخری که بازی کرده بودیم بازی می‌کردیم... اما ...
توپ شبانه
توپ شبانه چراغ کشتی‌های بزرگ که خیلی دور بودند از ساحل کنار هم ردیف روشن بود. چند تا کشتی کوچک‌تر توی فاصله‌ بین ساحل و کشتی‌های بزرگ ایستاده بودند که چراغ آنها هم روشن بود. یک قایق موتوری به موازات ساحل داشت می‌آمد به سمت ما، بعد راه خودش را کج کرد و رفت به سمت کشتی‌ها. دو نفر توی قایق بودند ...
سفر کسرا
سفر کسرا هر چه قطار به خود شهر نزدیک تر می شد مه غلیظ تر می شد. اولین روشنایی ها که از مشرق دمید قطار از میان جلگه ی وسیعی می گذشت و تا چشم کار می کرد مزرعه بود - مزرعه های مرز بندی شده و منظم ـ و انتهای مزرعه پیدا نبود مه بود یا تاریکی .
بالون مهتا
بالون مهتا سوار باد شد و رفت روی دریا... نه قطب‌نما داشت و نه می‌دانست کجاست و کجا دارد می‌رود و نه می‌توانست هیچ تغییری در جهت حرکت بالون بدهد - تسلیم باد بود. با خودش عهد کرد که به هر جایی که رسید، به جای هر کار دیگری مثل تلفن زدن به دفتر شرکت در دهلی و خبر دادن از سلامت ...
شاه کلید
شاه کلید دو همشاگردی قدیم که زمانی هر روز همدیگر را می‌دیدند و به هم کتاب قرض می‌دادند و درباره کتاب‌ها با هم بحث می‌کردند، بعد از دبیرستان سال تا سال همدیگر را نمی‌بینند، یکی به دنبال گمشده‌ای می گردد و دیگری خود را در آپارتمانش حبس کرده و می‌خواهد رمانی درباره انقلاب بنویسد. دست روزگار بعد از سال‌ها آن دو را ...
مشاهده تمام رمان های جعفر مدرس صادقی
مجموعه‌ها