رمان ایرانی

بازی تمام شد

«اول باید یک قول به من بدهی.» «چه قولی؟ هر چه بگویی قبول می‌کنم.» «مگی، تا وقتی با هم ازدواج نکرده و مادرت را پیدا نکرده‌ایم، نباید پدرت را در منگنه بگذاری که مسائل پشت پرده را فاش کند. پدرت خیلی شکسته شده. تمام زندگی‌اش پر از حوادث کمر شکن بوده. او به خاطر تو یک عمر زجر کشیده. نباید امروز که شکسته‌تر از همیشه است، در برابر ضربه تازه‌ای قرار بگیرد. تو که نمی‌خواهی او را از دست بدهی؟!» «آخر این چه اسراری است که من از آن خبر ندارم؟» «اگر به من اعتماد داری، اگر دوستم داری، سکوت کن تا موقعش برسد.»...

پیکان
9789643283094
۱۳۸۸
۷۲۰ صفحه
۱۵۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده شهره وکیلی
۳۴ رمان شهره وکیلی (۱۳۲۵–) نویسنده (رمان‌نویس) ایرانی است. او همچنین آموزگار و مدیر مدرسه نیز بوده‌است. رمان‌های او فروش بالا و چاپ‌های متعدد داشته‌اند. سیمین دانشور از کتاب «شب عروسی من» وی تمجید کرده است[نیازمند منبع]. شهره وکیلی در سال ۱۳۲۵ در تهران (خیابان ژاله) زاده شد. سپس در دبیرستان آزرم دیپلم ادبی گرفت و همان زمان که در کنکور شرکت می‌کرد ازدواج کرد. وکیلی در دانشگاه تربیت معلم حشمتیه پذیرفته شد و زمان دانشجویی در مدرسه نیز تدریس می‌کرد. او تحصیلش ...
دیگر رمان‌های شهره وکیلی
بگشای لب
بگشای لب
چه زود دیر شد جلد1(2جلدی)
چه زود دیر شد جلد1(2جلدی) بی‌تا بهت‌زده و از رمق رفته گفت:«اگر بزنم تو چه کار می‌کنی؟» ـ فرار می‌کنم. تو همین را می‌خواهی، نه؟ برق شرربار نگاهش بی‌تا را در جا خشک کرد. با صدایی شکسته گفت: ـ پس تا فریاد نزده‌ام و آبرویت را نبرده‌ام برو. ـ من دوستت دارم. با من این جوری رفتار نکن! بد می‌بینی‌ها! ـ من... من از تو متنفرم. برو گمشو دیوانه‌ احمق!...
صبر بلند
صبر بلند از پنجره اتاق کارم بخشی از ساختمان شما پیداست. هوا خنکای باران دارد و کمی مه ‌گرفته است. کوه در دوردست‌تر در هوای پیش بارانی، پوسته تیره‌ای آن را پوشانده. هوا در شک میان باریدن و نباریدن، زمین و زمان را به انتظار خود سرگردان کرده، میان طراوت و خشکی، میان آمدن و نیامدن، میان رسیدن و نرسیدن. حالا ایستاده‌ام ...
فراتر از معرکه 1 (2 جلدی)
فراتر از معرکه 1 (2 جلدی) ... متین، یک بار دیگر می‌گویم. تو مرد بدی نیستی! این را حاضرم به تمام دنیا بگویم، ولی من از قفس خسته شده‌ام. لطفا دنبالم نگرد. من را پیدا نخواهی کرد. اما من از مدت‌ها پیش همه چیز را سبک و سنگین کرده‌ام و نتیجه گرفته‌ام دست‌کم برای یک مدت، باید مال خودم باشم. فقط مال خودم. می‌خواهم طعم آزادی ...
هرگز نمی‌بخشمت
هرگز نمی‌بخشمت کاش انسان بداند، گاه یک گفته بی‌تفکرش چه‌طور می‌تواند مانند اخگری که به زرادخانه‌ای می‌افتد، موجب انفجاری مهیب شود، که دیگر هیچ تاسف قابل توجیهی برایش وجود نداشته باشد جز یک آه درمان‌ناپذیر.
مشاهده تمام رمان های شهره وکیلی
مجموعه‌ها