رمان ایرانی

صدای باز شدن در پارکینگ بی‌اختیار مرا پشت پنجره اتاقم کشاند. بدون اینکه پرده را کنار بزنم دیدمش. به ظاهر آرام بود، اما خستگی در چهره پژمرده و حرکات آهسته‌اش به وضوح دیده می‌شد. وقتی که از پنجره دور می‌شدم هیچ شباهتی به پانای چند دقیقه پیش نداشتم. هیجان ناشناخته و مرموزی وجودم را قلقلک می‌داد و لبخند بی‌دلیلی روی لبهایم نقش بسته بود. با انرژی مضاعفی که در خودم سراغ نداشتم و با وسواسی که ماه‌ها می‌شد از وجودم رخت بسته بود به پوشیدن لباس و آرایش صورتم پرداختم. وقتی دروازه حیاط را پشت سرم بستم...

البرز
9789644427831
۱۳۹۰
۵۳۶ صفحه
۴۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آذین وندادی
شب‌گرد باغ دل
شب‌گرد باغ دل خم شد و چشمانم را بوسید و گفت: موافقم ‌اما نه شب‌گردی هر باغی دیگه وقتش رسیده به شب‌گردی باغ دلهامون بریم چون دیگه هیچ حد و مرزی برای دوست داشتن و تعلق کامل وجود نداره.
عشق بی‌نشان
عشق بی‌نشان
شطرنج زندگی
شطرنج زندگی مشکلات و فراز و نشیب‌های زندگی چنان مرا در سیطره قدرتش گرفته که مدت‌هاست در آن حل شده‌ام و هیچ نقشی در شکل‌گیری و گذرشان ندارم. حالا از روزی که قلمم را کنار ورق‌های سیاه شده زندگی‌ام قرار دادم سه سال می‌گذرد. سه سال پر از تنهایی و رنج و عذاب و سرانجام سقوط! گاه از خود می‌پرسم آیا من ...
ویرانه‌ای در دل 1 احساس
ویرانه‌ای در دل 1 احساس «آره، البته اگر پیش از این آس دلت رو رو نکرده باشی.» و من بدون این‌که بخواهم این کار را کرده بودم. من آس دلم را یک بار سال‌ها پیش در برابر مردی که گذشت را سرلوحه زندگیش قرار داده بود به زمین کوبیده بودم... اما مهم نبود، گاهی بدون وجود آس دل هم می‌شد پا به میدان مبارزه گذاشت ...
مشاهده تمام رمان های آذین وندادی
مجموعه‌ها