رمان ایرانی

بامداد خمار

آخر چرا؟ من که نمی‌فهمم. خیلی عجیبه‌ها! یک دختر تحصیلکرده به سن و سال من هنوز نمی‌تواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد؟ نباید خودش مرد زندگی خودش را انتخاب کند؟

البرز
9789644422560
۱۳۸۳
۴۴۰ صفحه
۳۶۶۰ مشاهده
۱ نقل قول
دیگر رمان‌های فتانه حاج‌ سید جوادی (پروین)
در خلوت خواب
در خلوت خواب اسد میان رخت‌خواب صاف نشسته بود. کف هر 2 پا را به هم چسبانده و با دست‌ها مچ پاها را گرفته بود. به شدت خشمگین بود. در آیینه میز آرایش چشمش به تصویر خودش افتاد. تصدیق کرد که پیری زودرس چهره‌اش را دگرگون کرده است. وجود خود او هم سرشار از نقص و زشتی بود.
مشاهده تمام رمان های فتانه حاج‌ سید جوادی (پروین)
مجموعه‌ها