مجموعه داستان خارجی

بهترین داستان‌های کوتاه (جیمز آگوستین جویس)

(James agustine joyce the best short stories)

جیمز جویس در دابلین به دنیا می‌‌‌آید. او یکی از چهارده فرزند خانواده است. جویس از کالج بلودر فارغ‌التحصیل می‌‌شود و در دانشگاه دابلین نام‌نویسی می‌کند. جیمز جویس نوشتن اثر جدید خود را با عنوان اثر در حال پیشرفت آغاز می‌کند. جیمز جویس در زوریخ درمی‌گذرد و در همین شهر به خاک سپرده می‌شود.

نگاه
9789643515904
۱۳۸۸
۴۰۴ صفحه
۲۴۸۱ مشاهده
۰ نقل قول
جیمز جویس
صفحه نویسنده جیمز جویس
۱۴ رمان جیمز آگوستین آلویسیوس جویس ‏نویسندهٔ ایرلندی بود که گروهی رمان اولیس وی را بزرگ‌ترین رمان سده بیستم خوانده‌اند. اولین اثرش دوبلینی‌ها مجموعه داستان‌های کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درون‌مایه‌ای یگانه تلقی می‌کنند. جویس در خانواده‌ای متوسط در دوبلین به دنیا آمد. در مدرسه و دانشگاه دانش‌آموزی با استعداد بود. در اوایل دههٔ سوم زندگی به اروپای قاره‌ای مهاجرت کرد و در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ اقامت گزید. گرچه بخش بزرگی از ...
دیگر رمان‌های جیمز جویس
تبعیدی‌ها
تبعیدی‌ها بئاتریس: با همان حالت قبل. اومده، این‌طور صحبت نکنید. ریچارد: او مرا از خود راند. به خاطر او سال‌ها در تبعید و فقر، یا چیزی شبیه به آن، زندگی کردم. هیچ‌ وقت کمک هزینه‌ای را که او از طریق بانک می‌فرستاد قبول نکردم. من هم صبر کردم، اما نه برای مرگ او، بلکه برای کمی فهمیدن من، پسری که از گوشت ...
چهره مرد هنرمند در جوانی
چهره مرد هنرمند در جوانی چنانکه اغلب جویس‌شناسان معتقدند و در یکی از یادداشت‌های این کتاب نیز آمده است، " استیون ددالوس" همان جیمز جویس است و " چهره مرد هنرمند در جوانی" در واقع زندگینامه خودنوشت جویس است از دو‌سالگی تا حدود بیست‌سالگی یعنی تا زمانی که برای نخستین بار به پاریس رفت. نظریه ادبی جویس- که در بخش نهم رمان اولیس ضمن مباحثه ...
مردگان
مردگان "مردگان" آخرین و طولانی‌ترین داستان دوبلینی‌ها (1914) است که با داشتن 15،952 کلمه در حد رمان کوتاه هم به شمار می‌رود. این داستان به مضامین عشق و شکست و مرگ و ماهیت هویت می‌پردازد. تی. اس. الیوت "مردگان" را «یکی از بزرگ‌ترین داستان‌های کوتاهی که تاکنون نوشته شده» توصیف کرده است. «روح گیبری‌یل به حیطه‌ای نزدیک شده بود که خیل ...
دوبلینی‌ها
دوبلینی‌ها دلم می‌خواست به اتاق بروم و به او نگاه کنم، اما جرات در زدن نداشتم. آهسته در سمت آفتابی خیابان راه افتادم، و همچنان که می‌رفتم، تمام اعلان‌های نمایشی را در پشت شیشه دکان‌ها می‌خواندم. به نظرم عجیب می‌آمد که نه من حالت عزاداری داشتم و نه روز، و من حتی از کشف احساس آزادی در خودم ناراحت شدم تو ...
بازار عربی
بازار عربی می‌خواهم عمری در کنار تو باشم. آنقدر از خود به تو بگویم تا وجودمان یکی شود. تا زمانی که لحظه‌ی مرگ‌مان فرا رسد.
مشاهده تمام رمان های جیمز جویس
مجموعه‌ها