مجموعه داستان خارجی

اسبی برای مردن

...«حالا حال هووی بنده چطوره؟ ببینم سوارش شدی؟ نترسیدی بیفتی کمرت خرد بشه؟» بعد فورا بی‌معطلی، انگار که اصلا در بند شنیدن جواب نباشد، برگشت آشپزخانه و من مجبور شدم داد بزنم: «حال اسب خوب نسیت، مریضه، شاید بمیره.»...

افراز
9789642431540
۱۳۸۹
۸۰ صفحه
۲۶۵ مشاهده
۰ نقل قول