کلینیک حیوانات (مجموعه داستان طنز)

جوجه تیغی هر روز سر سفره شروع می‌کرد به غر زدن که شماها عقب مونده‌اید و این سر و شکل رو تا کی می‌خواید تحمل کنید و از این حرفا...! یه بار هم توی یه مهمونی گفته بود جوجه تیغی‌ها حاصل یک اشتباه در آفرینش‌ان و حاصل یه جهش نابه‌جای ژنتیکی و... از این حرفا که اون روزش پاک پدرش رو توی فک و فامیل سرافکنده و شرمنده کرده بود. در نهایت پدرش رو تهدید کرد که اگه پول عمل من رو ندی خودم از صندوق رفاه دانشکده وام می‌گیرم و...!