مجموعه داستان خارجی

من من با همه فرق دارم ( من من فرق می‌کنم)

لب تخت فلزی نشسته‌ام. به جای تشک هم، پتویی روی فنر فلزی انداخته‌اند. چندان راحت نیست. ولی هنوز باید منتظر چیزهای بدتر و ناگوارتری باشم. نزدیک به یک ساعت است که مرا به زندان ناحیه منتقل کرده‌‌اند؛ ولی خیلی زود مرا به زندان محکومان به مرگ خواهند برد. البته، اول باید جریان دادگاه بگذرد. این تنها، تشریفات ساده است. نه تنها در محل جنایت دستگیر شده‌‌ام، بلکه خودم هم به همه چیز اعتراف کرده‌‌ام.

تجربه
9789646481572
۱۳۷۷
۲۴ صفحه
۶۷۰ مشاهده
۰ نقل قول