رمان خارجی

داستان بی‌پایان

(The never ending story)

هنگامی که باستیان داستانش را به پایان رسانید، مدیر کتاب‌فروشی، آقای کوراندر، مدتی به او نگاه کرد و سپس گفت: کسی چه می‌داند، شاید درست در همین لحظه کتاب در دست کس دیگری است که آن را می‌خواند... اما آدم‌هایی که می‌توانند ولی برای همیشه در آنجا می‌مانند، و آدم‌هایی نیز یافت می‌شوند که به سرزمین رویاها می‌روند و باز می‌گردند، مانند تو، و این چنین به هر دو دنیا شکوفایی می‌بخشند... درهای بسیاری به سرزمین رویاها راه می‌برند، از این گونه کتاب‌های سحرآمیز نیز فراوان است، ولی خیلی‌ها از آن‌ها آگاه نیستند... موضوع این است که یک چنین کتاب‌هایی به دست چه کسی بیفتد... در ضمن، علاوه بر کتاب، امکانات دیگری هم وجود دارد که آدم بتواند به کمک آن‌ها به سرزمین رویاها برود و دوباره بازگردد... اگر اشتباه نکنم، تو، باستیان بالتازار بوکس، به بعضی‌ها راه ورود به سرزمین رویاها را نشان خواهی داد تا از آب چشمه زندگی برای ما ارمغان بیاورند. آقای کوراندر اشتباه نمی‌کرد.

چشمه
9789645571304
۱۳۸۹
۵۸۰ صفحه
۶۷۴ مشاهده
۲ نقل قول
میکائیل انده
صفحه نویسنده میکائیل انده
۱ رمان Michael Andreas Helmuth Ende was a German writer of fantasy and children's literature. He was the son of the surrealist painter Edgar Ende. He died in Stuttgart (Germany) of stomach cancer.

Ende was one of the most popular and famous German authors of the 20th century, mostly due to the enormous success of his children's books. However, Ende was not strictly a children’s author, as he also wrote books for adults. Ende claimed, "It is for this child in ...
مجموعه‌ها